در حوالی منطقه صفائیه و در پانزده کیلومتری جنوب شرقی یزد ، دو عمارت سنگی برج مانند مدور با فضای میان تهی بر بلندای کوهی کم ارتفاع و رسوبی به نام کوه دخمه قرار دارد که به دخمه یا دادگاه زرتشتیان یزد مشهور است که آن ها را با نام برج سکوت و برج خاموشان نیز می شناسند. یکی قدیمی تر است و به نام مانکجی هاتریا ( زرتشتی هندیالاصل ) معروف بوده و دیگری که مربوط به دوره قاجاریه می باشد جدیدتر بوده و به نام گلستان معروف است. ارتفاع دیوار دخمه گلستان از سطح تپه ۶ متر و ۲۵ متر قطر دارد. دخمه مانکجی نیز پانزده متر قطر دارد و کارکرد این برج برای دفن جنازهها بوده است. محلي که زرتشتيان از دير باز تا حدود چهل سال پيش، اموات خود را طبق فرهنگ اصول و آداب و سنن مذهبي خود و طي انجام مراسم ويژه در آن مينهادند تا خوراک پرنده ها شود دخمه نامیده می شود. استخوان ها را نیز بعدها در چاهی می ریخته اند. این کار برای جلوگیری از آلوده شدن خاک انجام میشده است. محل دخمه را «دخمه گاه» يا مقبره مي ناميدند و هر دخمه اي داراي نگهبان بوده كه به او دخمه بان يا دخمه گاه يا شهر مقابر مي گفته اند.
سطح داخلی برج خاموشان یزد به صورت پهنه گردی است که تمام آن با تخته سنگهای بزرگ پوشیده شده و سه بخش زنانه و مردانه و بچگانه دارد. وسط فضاي ميان تهي دخمه چاهي که به “استودان” معروف است وجود دارد که استخوان هاي به جاي مانده از اجساد را داخل آن مي ريختند.
با محاسبات دقیقی محل ساخت این دخمه ها که همه خارج از شهر یزد قرار دارند، مشخص می شد تا آلودگی با بارش باران و با وزش باد ، به سمت شهر منتقل نشود. این دخمه ها از گچ و خشت خام ساخته می شدند تا آلودگی های ناشی از فساد مردگان به زمین نرسد. بعد از اين كه “مانكجي ليمجي هاتريا” معروف به مانكجي صاحب از طرف پارسيان بمبئي و در حدود ۱۴۰ سال قبل به عنوان نماينده انجمن بهبودسازی وضعیت زرتشتیان در ایران براي بهبود وضع ديني و اجتماعي زرتشتيان به ايران آمد، بعضي از دخمهها كه مدتي مورد استفاده قرار داشتند نوسازي و تعمير و دخمههاي جديدتري هم ساخته شدند. اما بعدها در كرمان از دهه ۱۳۲۰، در يزد از دهه ۱۳۴۰ به بعد،در تهران از اواسط دهه ۱۳۱۰ دخمه به كلي فراموش شدتبديل به آرامگاه گرديد.در ساختن دخمه اصولي همچون كوبيدن ۲۶۰ ميخ كوچك، ۳۶ ميخ متوسط و ۴ ميخ بزرگ بر زمين رعايت ميشد و صد نخ پنبه را يك ريسمان کرده و آن ريسمان را سه بار به گرد اين ميخها دور تا دور دخمه ميپيچاندند و هنگام كوبيدن هر ميخ يك يتا اهو زمزمه ميكردند و اول سروش باج تا ويدوا مروتي ميخواندند، سپس در ميان دخمه مينشستند و صد اشم وهو و دویست يتا اهو خوانده و سیصد سنگ كوچك به ميان دخمه ميانداختند. پس از آن دخمه را بر روي اين مكان بنا ميكرده اند. چند عمارت آجری، سنگی، خشت و گلی و یا ترکیبی از آنها که از سازه های رفاهی این دوران به شمار می روند و به دوران صفویه تعلق دارند در دامنه ضلع شمالی کوه دخمه یزد دیده می شود.